Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاري آريا - بخش نخست سريال يک قصه رمانتيک فوق العاده دارد که به دل مخاطب مي نشيند و هيجان انگيز است و باقي سريال نوع خاصي از روابط ضربدري، مثلثي و عشقي متشرعانه به سياق سريال‌هاي ترکي است.

سرويس فرهنگ و هنر مشرق - سريال زير پاي مادر بر اساس اسلوب و چهار چوب‌هاي اخلاقي متعالي و کمرنگ شده در جامعه ايراني به نگارش درآمده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نيت و عوامل سازنده، قطعا توليدي فاخر در نسبت با انگاره‌هاي متعالي در فرهنگ عامه ايراني است. خروجي سريال بر اساس حلاجي و تحليل گزاره‌هاي اوليه نمايشي، هر تحليلگري را به يک نتيجه واحد مي‌رساند که سازندگان قصد دارند که بر اساس الگوهاي سبک زندگي اسلامي – ايراني اثري نمايشي را توليد کنند.اين رويه مشخص توليد سريال، مبتني بر شعار دهي و لعاب نمايشي سبک زندگي اسلامي، بدل به معضلي بزرگي براي مديريت سريال سازي شده است. متاسفانه در امر توليد سريال‌هاي وطني سُرنا را وراونه مي‌نوازيم. اين چه روشي است که سريال را براي زدن سخنان گل درشتي و نصيحت‌هاي پدرانه غير قابل تحمل توليد مي‌کنيم.



مخاطب حوصله شنيدن پندآموزي عامرانه مديايي را ندارد، مخاطب پاي تلويزيون مي نشيند تا کمي سرگرم شود. چرا تلويزيون به جاي سرگرمي سعي در ارائه اثري دارد که وجه پندآموزي‌ اش گل درشت‌تر از وجه سرگرمي ساز آن است. البته پندآموزي از طريق توليدات نمايشي يک اصل بسيار مهم است اما اين گزاره آنقدر وجه پرنگ در سازو کار توليد در سيما را به خود گرفته است که به تدريج مخاطب به قصد سرگرمي سراغ گزينه‌هاي ديگر مي‌رود. امروزه در اغلب رسانه‌هاي حرفه‌اي اخبار سياسي و مهيب را به صورت سه بعدي در استوديو ارائه مي کنند تا مخاطب را به واسطه اخبار سرگرم کنند. اولويت اغلب رسانه هاي حرفه‌اي در دنيا ارائه بسته سرگرمي ساز است که متاسفانه توليدات نمايشي در چند سال اخير خالي از سرگرمي است.


هر توليد رسانه‌اي بر اساس زبان «عامه فهم» مردم بايد توليد شود. زبان ثقيل و گنده گوي سريال «زير پاي مادر» در گفت و گوهايش و گفتمانش، با آگاهي به نيت خير سازندگان، متعلق به عرصه ماقبل دوران کرتاسه است و به نوجوان و جوانان امروزي هيچ ربطي ندارد. اغلب کاراکترهاي سريال شبيه سريال سربداران (سريالي که در دهه شصت پخش مي‌شد) سخن مي‌گويند. حتي ديالوگ‌هاي روزمره بازيگران به شبيه خواني بيشتر شباهت دارد تا ديالوگ گويي به سبک و سياق مردم امروز. بخش نخست سريال يک قصه رمانتيک فوق العاده دارد که به دل مخاطب مي نشيند و هيجان انگيز است و باقي سريال نوع خاصي از روابط ضربدري، مثلثي و عشقي متشرعانه به سياق سريال‌هاي ترکي است. زبان سريال که نخستين گزاره ارتباط با مخاطب است به زبان مردم کوچه و بازار شباهتي ندارد و بيشتر شبيه زبان جاهلانه ساکنان «دروازه ري» و «پامنار» در «دهه سي» شمسي است و در دهه «نود شمسي» اصلا کسي نمي‌تواند با آن ارتباط برقرار کند.

اما بررسي روايت سريال مخاطب را به نتايج جالب‌تري مي رساند. قصصي مثل رها کردن همسر فرزند در زندگي «اسماعيل نفر» به نوعي در روايت موازي ديگر سريال، در مثلث خانوادگي خليل کبابي و اشکان تکرار شده است. يعني داستان دو دوست قديمي خليل و اسماعيل شباهت عجيبي به يکديگر دارد هر دو همسرانشان را رها کرده اند و هر دوي آنها در ميانسالي دنبال عشق تازه اي مي گردند، يکي عاشق زن رفيق قديمي خود شده و ديگري عاشق زن برادر همسر سابقش. يعني شکل مثلثي عشق‌هاي ميانسالي حضرات، داراي همان پيچيدگي هاي خاص توليدات استانبولي است. جالب اين است با اينکه اسماعيل هوس کرده با همسر سابق رفيق دوران کودکي ازدواج کند،اما خليل کبابي به دلايلي ککش نمي گزد و اتفاق از منظر سازندگان هر دو رستگارند و تفاوتي وجوه آنتاگونيستي و پروتاگونيستي اين دو را کاراکتر نمي‌توان تمييز داد.


اما روايت سريال به غير اين شکل نمايش دادن عشاق ليبرال، در نوع قصه گويي به اضمحلالي عجيب دچار است. اشکان نمي‌داند مادرش آتنه است و آتنه به خليل التماس مي کند که سبب وصلت اشکان و ستاره (دختر خواهرش) شود و او نيز قسم مي‌خورد براي هميشه از زندگي آنها دور خواهند ماند تا اشکان متوجه نشود که آتنه مادر اوست. اما نکته جالب اينجاست که اشکان قبل از هر قصدي ميفهمد که آتنه مادر اوست و پس از وصلت اشکان و ستاره، در يک فرآيند سوپر ساده انگاري نزديک به دايره بلاهت نمايشي، خليل همچنان اصرار دارد که آتنه از اشکان دور بماند. گويا آتنه به تب کريمه کنگويي مبتلاست و صرفا خليل کبابي آگاهي به بيماري آتنه دارد. اما نکته جالب اينجاست که پسرک بعد از ازدواج دلش مي خواهد با مادرش باشد. واکنش خانواده رنگرز و بيژن پدربرزگ از همه جالب تر است. آتنه با «اسماعيل نفر» تا درب ورودي محضر براي عقد نکاح رفته،اما عقدي صورت نپذيرفته است، خانواده اش او را از خانه بيرون مي‌کنند؛ به اين دليل که چرا با مردي که با او قصد ازدواج داشته تا دم محضر رفته است. غافل از اينکه يکبار ديگر همين برخورد سلبي خانواده سبب خطا رفتن عاطفه شده است. سريال همينطور که وارد نيمه دوم و سومش مي‌شود تناقض هاي داستاني‌اش مثل دملي چرکين سرباز مي‌کند و پيکره‌ فيلمنامه عفوني مي‌شود.



تقريبا فاجعه‌اي که با عنوان مقدس «زير پاي مادر» رخ مي دهد به اين دليل است که حضرات دست اندرکار فرهنگي مديوم نمايشي، سرگرمي را با کلاس اخلاق اشتباه گرفته‌اند. اگر مردم را سرگرم نکنيد با شما تعارف نخواهند داشت و خيلي راحت انتخاب‌هاي ديگري را براي سرگرمي برخواهند گزيد. تلويزيون بايد دانشگاه باشد اما در دانشگاه سيما (مديا) ، مبنا سرگرمي است و مولف، موظف به خلق سرگرمي. اگر قصد دارد پيامي هم به مخاطبانش منتقل کند، اين القاء بايد در لايه‌هاي سوم و چهارم روايت، به صورت پنهاني ارائه شود.
نکته جالب اينجاست که سازندگان و خالقان اين سريال براي القاي پيام مستقيم آنقدر دستشان خالي است که جغرافياي مقدس مشهدالرضا را چاشني سريال مي‌کنند تا القاي پيام‌هاي دم دستي شبه اخلاق گرايانه برايشان ساده تر باشد و مثل کاراکترهايي که درباره جهش يافتگان در فيلم‌هاي هاليوودي ديده‌ايم، ثانيه به ثانيه ، از تهران به قدمگاه، از قدمگاه به تهران، از تهران به مشهد، از مشهد به تهران به جاي رفتن، شخصيت‌ها مي‌جهند.
در يکي از قسمت ها آتنه به شخصيت ديگري مي‌گويد من صبح مشهد بودم. يعني فاصله تهران تا مشهد را با قطار، به اندازه فاصله متروي شهرري تا تجريش تصور کرده‌اند. از سوي ديگر شخصيت آتنه به صورت خيلي غيبي و دور از چشم مخاطبان جهش يافته است و از گروه جهش يافتگان مردان ايکس خيلي جهش يافته‌تر است. آتنه غير از اينکه فاصله مشهد – تهران را يکساعته طي مي‌کنند، هيچ آسيب جسمي نمي‌تواند اراده شخصيت هاي سريال را مخشوش و متوقف کند. طبق زمانبندي تعريف شده سريال، آتنه پايش در مشهد مي شکند و فرداي همان روز وقتي به تهران مي رسد گچ پايش را باز مي‌کند و خيلي عادي و معمولي مثل ببر بنگال مي‌دود. اشکان از يک ساختمان دو طبقه با سر به زمين مي خورد و احتمال قطع نخاع شدن وي در سريال مطرح مي شود اما به محض رسيدن به بيمارستان، توسط انرژي خاصي که توسط تهيه کننده، کارگردان و نويسنده به اشکان منتقل مي‌شود به هوش مي‌آيد و پي به راز بزرگ مادرش مي‌برد و يکروزه مثل روز قبل از سقوط مي شود.


«زير پاي مادر» به جاي بهشت به دوزخ منجر شد. با استناد به ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ؛ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ مي توان اين سريال را بدرستي ارزيابي کرد. اگر سريال ايراني قسمت اول آنرا ببيني و يک قسمت را به دليل مشغله از دست بدهي و قسمت سوم را تماشا کني چيزي از دست نخواهيد داد. از قسمت سيزدهم سريال زير پاي مادر اگر تماشا نکرده باشيد و ناگهان قسمت بيستم را تماشا کنيد، تقريبا هيچ گزاره نمايشي را از دست نخواهيد داد. کما اينکه تلويزيون خلاصه قسمت هاي 16 تا 20 را پخش کرد و با اين ديدن اين خلاصه مي توان دريافت چه ميزان در سريال آب بسته اند و وقت مخاطبان را با پلان‌هاي و سکانس‌هاي اضافي تلف مي‌کنند.


منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۸۱۵۰۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عصر حجر: نسخه بدنساز! (عکس)

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • عصر حجر: نسخه بدنساز! (عکس)
  • قطعه ای از بهشت در زمین + فیلم
  • بایدن در دو نسخه؛ سرکوب زنان آمریکایی و حمایت از زنان ایرانی
  • «شهر آفتاب مهتاب» اتفاقی آوانگارد در تئاتر دهه ۴۰
  • جشنواره‌ هنر‌های نمایشی کودکان و نوجوانان در همدان
  • مورایس برای اورونوف من تو من گذاشته بود
  • پایان جشنواره نمایشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قم
  • وقتی سرگرمی، قربانی بزرگ شعار دادن می‌شود /چرا «نون خ» در فصل پنجم مورد استقبال قرار نگرفت؟
  • فرآیند پخت نان لواش به شیوه استانبولی
  • حضور ۱۴ گروه در جشنواره نمایشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قم